
"شرکت اتومبیل سازی تویوتا اعلام کرده است با توجه به نگرانی هایی که در مورد گیر کردن پدال گاز یکی از مدل های ساخت این شرکت در کف پوش زیر پای راننده وجود دارد، خواستار جمع آوری بعضی از اتومبیل های ساخت این شرکت از آمریکا، اروپا و چین شده است.
تویوتا قصد دارد یک میلیون و صد هزار خودروی ساخت این شرکت در آمریکا را، تنها یک روز پس از اعلام خبر تعلیق فروش ۸ مدل از خودروهای محبوب این شرکت در آمریکا، از بازار جمع آوری کند."
جملات بالا گزارش سرویس خبری بی بی سی [لینک] است که همانند سایر خبرگزاریها، این خبر داغ این روزهای بازار خودرو را منعکس کرده است.
واقعا با خواندن این مطلب دود از کله من بلند شد. وقتی که شرکتی مانند تویوتا را با شرکت های تولید خودروی داخلی ایران از جمله سایپا یا ایران خودرو مقایسه می کنم می بینم که تنها وجه اشتراک این شرکتها نام "خودرو ساز" بودن است که البته تویوتا واقعا خودروساز است اما سایپا و ایران خودرو تنها نام آن را با خود یدک می کشند و در واقع گاری هایی با چهار چرخ، یک سقف و فرمان به اسم خودرو غالب مردم دور از تویوتا می کنند. اگر بگویید حالا جای شکر آن باقی هست که حداقل یک چهارچرخه با یک سقف بالای سر تحویل میدهند و از هیچی بهتر است باید بگویم که خیلی هم سقف بالای سری نیست، چون پرایدی که شما تحویل میگیرید از همان روز اول که زیر باران گرفتار شوید، آب شره از لای در و پنجره آن نفوذ می کند و فرمان آن هم هر آن ممکن است دیگر نپیچد و چهارچرخه شما واژگون شود و ترمز درست و حسابی هم ندارد و حتی ABS هم که این روزها در دنیا پیش و پا افتاده شده روی آن نصب نمی کنند و همه اینها در حالی است که تویوتا نگران این است که مبادا پدال گاز یکی از مدلهایش شاید روزی به کفی ماشین گیر کند و ماشین گاز اضافی بخورد!
خوب دیگه از این حرفها بسه، میدونم که شما هم اگر در ایران باشید و از وضعیت آنجا باخبر، احتمالا نظری مشابه من دارید و خیلی جمله های بهتر از من می توانید در این مورد بگویید.
اما در واقع قصدم از این مطلب نوشتن موضوع اشاره شده در بالا یعنی تفاوت خودروسازهای ایرانی با غیرایرانی نبود، بلکه می خواهم این موضوع را از نقطه نظری دیگر که "نقطه نظر بازاریابی" است در حد بضاعت بررسی کنم.
آنچه که بلافاصله بعد از خواندن این خبر به ذهن خواننده متبادر می شود این است که شرکت تویوتا آنچنان به کیفیت محصولات و همینطور رضایت و سلامتی مشتریان خود اهمیت می دهد که به خاطر چنین ایراد جزئی ای نه تنها از فروش چنین محصولاتی جلوگیری می کند بلکه حتی برای رفع عیب حاضر است با صرف هزینه سنگین همه این محصولات را جمع آوری تا عملیات باز و بسته کردن چهار تا پیچ و تعویض یک قطعه کوچک در خود کمپانی انجام شود!
تویوتا همچنین این موضوع را بسیار مبهم و بدون جزئیات اعلام کرده است؛ مثلا نگفته است که خودروها چگونه، در چه مدت و به کجا جمع آوری شده و سپس به بازار برگردانده می شوند و همینطور تکلیف خودروهای فروخته شده چه می شود و صرفا با این توضیح که بعدا اعلام می شود قناعت کرده و تنها خبر از یک جمع آوری بزرگ از بازار داده است.
از دیدگاه تکنیکی هم تکنولوژی موتور و سایر آلات متحرکه مکانیکی خودرو هم بسیار پیچیده تر بوده و از این رو به دلیل تعداد زیاد قطعات و همینطور ماهیت مکانیکی این بخشها باعث می شود که احتمال خرابی و همینطور نقص در طراحی آن بیشتر شود و این در حالی است که تاکنون بعید می دانم شرکتی به خاطر نقص ساختاری در اجزای اصلی خودرو اقدام به جمع آوری گسترده مدل های خود از بازار نموده باشد، مگر اینکه مشکل جدی ایمنی آنها را مجاب به این کار کرده باشد. در عوض همیشه دلایل آنها برای جمع آوری، ایراداتی مثل درب باک یا گیر کردن پدال گاز بوده است.
چنین اخباری اگرچه بیشتر رنگ و بوی تبلیغاتی میدهند اما به صرف خود به هیچ وجه نمی توانند کیفیت و مشتری مداری شرکتی مانند تویوتا که بزرگترین خودروساز دنیا هم هست را تایید و یا برعکس زیر سوال ببرد. اما از دیدگاهی دیگر، آنهایی که در علم بازاریابی سررشته دارند، بیشتر از این گونه اخبار به عنوان یک تکنیک تبلیغاتی یا ژست تبلیغاتی تاثیرگذار نام می برند که کاملا هم مشروع و اخلاقی است.
تاثیر چنین پیام های غیرمستقیم تبلیغاتی آنچنان است که برخلاف تبلیغات گذرای تلویزیونی یا بیلبوردهای تبلیغاتی مدتها در ذهن افراد باقی مانده و باعث می شود تا یک سابقه ذهنی مثبت از آن شرکت در ذهن افراد باقی بماند که همین یکی از عوامل انتخاب در خریدهای آینده است. به عنوان یک مثال کوچک من هنوز اقدام مشابهی که شرکت هیوندای سالها قبل انجام داده بود و معلم جغرافی کلاس دوم راهنمایی برایمان تعریف کرد را به خاطر دارم، اگرچه این روزها به خاطر کثرت زیاد اتفاقات و اخبار تولیدی رسانه ها و همینطور تکراری شدن این روش به دلیل استفاده مکرر و همینطور آگاهی افراد، از تاثیر آن کاسته شده است.
در مورد این اقدام خاص شرکت تویوتا برای جمع آوری محصولات خود، نه تنها این کار برای آنها هزینه نیست بلکه صرفه جویی در بودجه تبلیغاتی هم محسوب میشود چرا که این روزها هزینه تبلیغ در رسانه ها بسیار بالاست و هزینه یک تبلیغ گسترده که به دور افتاده ترین نقاط هم برسد سر به فلک می زند و این کار در واقع استفاده رایگان(چون اگر پول هم برای بزرگ کردن این خبر نپرداخته باشند، بازهم تولید خبر دست اول برای رسانه هم اعتبار است و این کار را انجام میدهند) از بستر رسانه های موجود خبری و پتانسیل آنها، برای کسب اعتبار است.
قصد داشتم این مطلب را ادامه دهم اما احساس می کنم که طولانی شد و بیش از این از حوصله خواندن خارج است، به همین دلیل از ادامه این بحث که به بررسی وضعیت تولید اخبار در رسانه ها منتج می شود را به مطلب بعدی موکول می کنم.