خوب هرچه به جاهای فقیرتر میرویم بیشتر درباره این مزخرفات دسامبر ۲۰۱۲ صحبت میکنن. اما اگر مردم رو میخواستیم براساس دسامبر ۲۰۱۲ دستهبندی کنیم شاید چنین میشد:
یک دسته اونهایی که فکر میکنن در ۲۱ دسامبر دنیا واقعاً به پایان میرسه!
به این جمعیت قلیل باید واقعاً تبریک گفت، چون قدرت تخیل خوبی دارن و یا برعکس چون موضوع مهمتری برای فکر کردن ندارند پس به ناچار مغزشان روی این جور چیزها تمرکز میکند.
یک دسته هم اونها که فکر میکنن واقعاً اتفاقی خواهد افتاد ولی یه کمی شک دارن!
خوب داداش من تصمیم خودتو بگیر! ببین خودت چی فکر میکنی؟
دسته سوم اونهایی که اصل این قضیه رو قبول ندارن، ولی میگن اگه بشه چی میشه!
خوب اینکه جو عمومی چی باشه روی این افراد خیلی تأثیر داره. اینها به شوخی با دوستان خود درباره پایان جهان صحبت میکنن و وانمود میکنن این قضیه رو جدی نگرفتن و یا برعکس وانمود میکنن در عین خونسردی این قضیه رو خیلی جدی هم گرفتن. هر دو تاش فرقی با هم نمیکنه و فقط نکته مهم اینه که این افراد در این باره تحلیلی از خودشون ندارن و بدین جهت باری به هر جهت هستن. اگر میخواستم این نوشته را خیلی خلاصه کنم میگفتم که تنها همین یه دسته وجود دارن.
دسته بعدی اونها که سفت و سخت دلیل و برهان میارن که این قضیه ۲۰۱۲ واقعیت نداره.
خوب اینها فکر میکنن که از حقیقت بزرگی مطلع هستن و احیاناً فکر میکنن باید دیگران رو هم در مقابل این دروغ بزرگ آگاهی بدن. خدا خیرشان بدهد.
و دسته بعدی و آخر هم اونها که درباره این حرف بیتفاوت هستن و یا حداکثر براشون مثل یک فیلم سینمایی می مونه.
خوب شرایط مساعد بود که این شایعه جذاب از آب در بیاد و خوب بگیره. یعنی شرایطی بهتر از این حداقل در دوره ما وجود نداشت و نداره که چنین شایعهی از این شاختر و باحالتر بشه ساخت. خیلی وقت پیش در یک روستایی کنار یه قنات آب یه تخته سنگ وجود داشت که از یک زاویه خاص وقتی بهش نگاه میکردی شبیه دوتا دختر بودن که کوزه آبی رو روی سرشون حمل میکردن. این تخته سنگ اسمش بین اهالی اونجا خیلی هم معروف بود و داستانی هم داشت که این دو تا دختر یه صبح خیلی زود اومده بودن از اینجا آب ببرن که چند نفر بهشون حمله میکنن، پس اونها لب آب شروع به دعا میکنن و از خدا می خوان که از اونها محافظت کنه. پس خدا اونها رو درون قنات پناه میده! و هنوز هم مخفیانه اونجا دارن زندگی می کنن و این سنگ هم از همان موقع به عنوان نشانه در آنجا پدید آمد. عجب!
خوب این داستان تخته سنگ که خیلی تابلو هست که اول اون وجود داشته و بعد یه آدم خیالاتی داستان دو دختر رو برای اون ساخته و آدمهای ساده بعدی هم که داستان رو شنیدن و نقل کردن نفهمیدن که در اصل برعکسش وجود داشته.
اما در ۲۱ دسامبر امسال:
احتمال سازماندهی عملیات بزرگ تروریستی در این روز خیلی ضعیف هست، چون نیروهای امنیتی در این روز در حالت آماده باش هستند.
احتمال یک عملیات نظامی و غیره در این روز خیلی کم است، چون با اینکه برنامهریزی برای این روز مثلاً حمله به سوریه در این روز در ابتدا جذاب است اما در نگاه دوم و یک روز بعد خیلی خز و ضایع هم هست که بخواهی تاریخ کارت را روی این روز تنظیم کنی.
احتمال تحریک هکرها برای سازماندهی یک عملیات و یا برنامهریزی ویروسی برای خرابکاری در این روز روی شبکه اینترنت بالاتر از روزهای دیگر است. به هر حال اینجور کارها برای این دوستان ما یک نوع سرگرمی هم محسوب میشود دیگر.
خوب میشه این لیست رو همینطور ادامه داد که چه کارهای جذابی جالبه که در چنین روزی انجام بشه. به هر حال تقویم دوستان مایا در این روز تمام میشود و مثل ادیسون که ما را یاد برق میاندازد این تقویم مایاها هم ما را به یاد سنگ شدن می اندازد.
پی نوشت: خوب چند هفتهای هست که فرصت دیدن تلویزیون و این جور چیزها دست نداده و به ذهنمان رسید که در این تاریخ بشینیم و فیلم تخیلی ۲۰۱۲ را ببینیم که خیلی در گوشه هاردمان خاک خورده.